Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (542 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Other Matches
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
fifth generation computers
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
deep space
U
فضای سه بعدی
perspective space
U
نمایش فضای سه بعدی
three-dimensional space
U
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
cull
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
solid
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solids
U
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
land scaping
U
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
VRML
U
سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
break
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
breaks
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
space
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
bank
U
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
banks
U
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
swap
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
U
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
operation
U
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
holograms
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
hologram
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
form
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
formed
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
capacity
U
فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities
U
فضای فراهم برای ذخیره سازی
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
fetches
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
storage
U
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
quadding
U
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
sequences
U
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است
IAR
U
ثباتی در CPU که حاوی محل دستور بعدی برای پردازش است
carry
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
sequence
U
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است
carrying
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
signalling
U
استفاده از کانال صوتتی طبیعی برای ارسال داده
normal
U
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
empties
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
area
U
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
emptier
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
emptied
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
intermediate
U
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
areas
U
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
scratches
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
emptiest
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
scratched
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
scratch
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching
U
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
disorderly close down
U
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
buckets
U
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
string
U
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
work file
U
فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است
bucket
U
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
store
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
stopped
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stops
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
takedown
U
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
stopping
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
transistor
U
برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus ,
U
برای ایجاد علقه زوجیت
transistors
U
برای ایجاد تابع منط قی
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
scanner
U
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
scanners
U
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
storage
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
storage
U
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
list
U
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
scratchpad
U
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
concentrate
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
U
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
graphics
U
که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
overlay
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
pack
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
overlays
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
packs
U
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
overlaying
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
interword spacing
U
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
subliminal
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
breakpoint
U
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
configure
U
نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
subliminally
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
jus ex injuria non oritur
U
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
stalking horse
U
کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
alphamosaic
U
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
mkdir
U
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffering
U
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
samplers
U
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
sampler
U
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
generation
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
shifted
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift
U
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
generations
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
solenoid
U
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
precision
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
Recent search history
Forum search
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
1
if you have any question please ask us , we are here to help
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com